1 . خویشاوند
[صفت]

apparenté

/apaʀɑ̃te/
قابل مقایسه

1 خویشاوند قوم و خویش، هم‌خانواده

  • 1.Depuis leur mariage ils sont apparentés.
    1. از زمان ازدواجشان آنها قوم و خویش شده‌اند.
  • 2.Les recherches montrent que ces virus sont apparentés.
    2. تحقیقات نشان می‌دهند که این ویروس‌ها هم‌خانواده هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان