1 . قصد انجام کاری را داشتن
[عبارت]

appliquer à faire quelque chose

/aplike a fɛʀ kɛlk(ə) ʃoz/

1 قصد انجام کاری را داشتن درصدد انجام کاری برآمدن

  • 1.Je me suis appliquée à respecter les consignes.
    1. قصد داشتم به دستورات احترام بگزارم.
  • 2.On s'applique à lire ce livre.
    2. قصد داریم این کتاب را بخوانیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان