1 . مناسب
[صفت]

approprié

/apʀɔpʀije/
قابل مقایسه

1 مناسب متناسب، معقول

  • 1.J'ai choisi la traduction du mot la plus appropriée.
    1. من مناسب‌ترین ترجمه کلمه را انتخاب کردم.
  • 2.Mon discours était approprié à l'occasion.
    2. سخنرانی‌ام متناسب با شرایط بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان