[اسم]

l'approche

/apʀɔʃ/
قابل شمارش مونث

1 نزدیک شدن

2 راه ورود ورودی

3 نگرش شیوه، زاویه دید

  • 1.Ce scientifique aime bien tester de nouvelles approches.
    1. این دانشمند خیلی دوست دارد شیوه‌های جدیدی را بیازماید.
  • 2.Ce scientifique est célèbre pour son approche novatrice.
    2. این دانشمند به دلیل نگرش خلاقانه‌اش معروف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان