1 . دلیل آوردن
[فعل]

argumenter

/aʀgymɑ̃te/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: argumenté] [حالت وصفی: argumentant] [فعل کمکی: avoir ]

1 دلیل آوردن استدلال کردن

  • 1.Ce chercheur argumente sa thèse à l'aide de découvertes récentes.
    1. این محقق به کمک اکتشافات اخیر برای رساله‌اش استدلال می‌آورد.
  • 2.Le ministre argumente pour défendre son bilan.
    2. وزیر برای دفاع از پیشینه‌اش دلیل می‌آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان