1 . سالم کردن 2 . تمیز کردن
[فعل]

assainir

/aseniʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: assaini] [حالت وصفی: assainissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سالم کردن سالم‌تر کردن

  • 1.Il faut assainir le réseau d'eau potable.
    1. باید شبکه آب آشامیدنی را سالم کرد.

2 تمیز کردن نظافت کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان