خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سالم کردن
2 . تمیز کردن
[فعل]
assainir
/aseniʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: assaini]
[حالت وصفی: assainissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
سالم کردن
سالمتر کردن
1.Il faut assainir le réseau d'eau potable.
1. باید شبکه آب آشامیدنی را سالم کرد.
2
تمیز کردن
نظافت کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
assaillir
assaillant
assagir
aspérité
aspirine
assainissement
assaisonnement
assaisonner
assassin
assassinat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان