1 . مونتاژ 2 . مجموعه
[اسم]

l'assemblage

/asɑ̃blaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 مونتاژ سوار کردن

  • 1.L'assemblage de la machine.
    1. مونتاژ دستگاه.
  • 2.Tu aurais dû lire la notice d'assemblage avant !
    2. تو باید از قبل راهنمای مونتاژ را می‌خواندی!

2 مجموعه توده

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان