1 . نشستن 2 . نشاندن 3 . برپا ساختن 4 . وضع کردن
[فعل]

s'asseoir

/aswaʀ/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته کامل: assis] [حالت وصفی: asseyant] [فعل کمکی: être ]

1 نشستن

مترادف و متضاد lever
  • 1.Je voudrais dire une chose avant de m'asseoir.
    1. قبل از نشستن، می‌خواستم چیزی بگویم.
Asseyez-vous !/Assieds-toi !
بنشینید./بنشین.
  • 1. Asseyez-vous s'il vous plaît.
    1. لطفاً بنشینید.
  • 2. Assieds-toi, s'il te plaît.
    2. بنشین لطفاً.

2 نشاندن (asseoir)

مترادف و متضاد installer
asseoir quelqu'un
کسی را نشاندن
  • 1. Je l'ai assis sur mes genoux.
    1. من او را روی زانوانم نشاندم.
  • 2. L'infirmière asseoit l'enfant sur une chaise.
    2. پرستار، کودک را روی صندلی می‌نشاند.

3 برپا ساختن بنا کردن، نشاندن (asseoir)

specialized
مترادف و متضاد consolider affaiblir ébranler
asseoir une maison/fondation sur le roc
خانه‌ای/فوندانسیونی را روی سنگ بنا کردن
  • 1. Comment asseoir une fondation sur roc en montagne ?
    1. چطور فونداسیونی را روی سنگ‌های کوهستان بنا کنیم؟
  • 2. L'artisan assieds la maison sur le roc.
    2. صنعتگر خانه را روی سنگ، بنا می‌کند.
asseoir une statue sur son socle
مجسمه‌ای را روی پیکره‌اش نشاندن
  • 1. L'artiste a assis la statue de l'Aristotle sur son socle.
    1. هنرمند مجسمه ارسطو را روی پیکره‌اش نشاند.
  • 2. Pouvez-vous asseoir la statue sur son socle ?
    2. شما بلدید مجسمه را روی پیکره‌اش بنشانید؟

4 وضع کردن تعیین کردن (asseoir)

مترادف و متضاد définir déterminer imposer
asseoir un impôt/un droit/une taxe... (sur quelque chose)
(بر چیزی) مالیاتی/حقی/عوارضی... را وضع کردن
  • 1. Asseoir les taxes sur le superflu des richesses !
    1. بر اموال ناضروری اغنیا، مالیات وضع کنید.
  • 2. Le gouvernement assied un impôt sur les transports en commun.
    2. دولت مالیاتی بر حمل‌ونقل عمومی وضع می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان