خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستیار قاضی
[اسم]
l'assesseur
/asesœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: assesseurs]
[مونث: assesseur]
1
دستیار قاضی
دستیار
1.Aline est assesseur du juge de paix.
1. "آلین" دستیار قاضی رئیس بخش دادگاه بدوی است.
2.Ce sont les assesseurs d'un président de tribunal.
2. آنها دستیاران رئیس دادگاه هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
asservissement
asservir
assertion
assermenté
asseoir
assez
assidu
assiduité
assiette
assiette creuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان