خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرکت کردن
[فعل]
assister
/asiste/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: assisté]
[حالت وصفی: assistant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
شرکت کردن
حضور یافتن
1.Nous devons assister à cette conférence.
1. باید در این کنفرانس شرکت کنیم.
2.Tu peux assister à un match de tennis.
2. تو میتوانی در یک مسابقه تنیس شرکت کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
assistante maternelle
assistante de service sociale
assistant
assistance
assistanat
assisté
assiégeant
assiéger
associatif
association
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان