خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راننده
[اسم]
l'automobiliste
/ɔtɔmɔbilist/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: automobilistes]
[مونث: automobiliste]
1
راننده
1.Ces brochures seront distribuées aux automobilistes étrangers.
1. این جزوهها در بین رانندگان خارجی توزیع خواهند شد.
2.Seuls les automobilistes et les motards peuvent emprunter le tunnel.
2. فقط رانندگان و موتورسوارها میتوانند از تونل استفاده کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
automobile
automne
automatisme
automatiser
automatisation
autonome
autonomie
autonomiste
autoportrait
autopsie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان