خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مور مور شدن
[عبارت]
avoir la chair de poule
/avwaʀ la ʃɛʀ də pul/
1
مور مور شدن
1.J'ai senti un drôle d'effet sur ma peau, comme la chair de poule.
1. یک تاثیر عجیب روی پوستم حس کردم، مانند مور مور شدن.
2.Quand je suis entrée dans son bureau, j'en avais la chair de poule.
2. هنگامی که به دفترش وارد شدم مور مور شدم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "داشتن پوست مرغ" است که کنایه از "مور مور شدن" است یعنی هنگامی که مو به تن آدم سیخ میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
avoir la bonne fortune
avoir l'impression de
avoir l'air
avoir fière allure
avoir envie de vomir
avoir la forme
avoir la frite
avoir la gorge nouée
avoir la ligne
avoir la nausée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان