خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بوسه
2 . رابطه جنسی داشتن
3 . بوسیدن
[اسم]
le baiser
/beze/
قابل شمارش
مذکر
1
بوسه
1.La maman a déposé un baiser sur le front de son enfant.
1. مامان بوسهای بر پیشانی بچهاش نهاده است.
2.Nathan lui donna un baiser sur la joue.
2. "ناتان" بوسهای بر گونهاش نهاد.
[فعل]
baiser
/beze/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
2
رابطه جنسی داشتن
سکس کردن
informal
3
بوسیدن
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
bain moussant
bain de soleil
bain de jouvence
bain de bouche
bain
baisse
baisser
baissier
bajoue
bal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان