1 . مانع 2 . دروازه
[اسم]

la barrière

/baʀjɛʀ/
قابل شمارش مونث

1 مانع سد

2 دروازه در آهنی، در حیاط

  • 1.Je ferme la barrière de la cour derrière toi.
    1. من پشت سر تو در آهنی حیاط را می‌بندم.
  • 2.Ouvrir, fermer une barrière.
    2. باز کردن، بستن یک دروازه.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان