خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشتی
[اسم]
le bateau
/bato/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: bateaux]
1
کشتی
قایق
مترادف و متضاد
navire
vaisseau
1.On doit trouver un bateau dans ce village.
1. باید قایقی در این دهکده گیر بیاوریم.
2.Un bateau part du port samedi.
2. یک کشتی (روز) شنبه از بندر عازم می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bataillon
batailleur
batailler
bataille
bastingage
bateau de croisière
bateau à vapeur
bateau-mouche
bateau-école
bateleur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان