خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیرخواه
[صفت]
bienveillant
/bjɛ̃vɛjɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: bienveillante]
[جمع مونث: bienveillantes]
[جمع مذکر: bienveillants]
1
خیرخواه
بامحبت
1.C'est un homme bienveillant, rempli de compassion.
1. این مردی خیرخواه [بامحبت] است، سرشار از ترحم.
2.Selon Renard, il faut être bienveillant pour l'humanité en général.
2. طبق نظر "رونار"، در کل باید خیرخواه بشر بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bientôt
bienséance
biens immobiliers
bienfaiteur
bienfait
bienvenu
bifteck
bifurcation
bifurquer
bigame
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان