خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنوع زیستی
[اسم]
la biodiversité
/bjodivɛʀsite/
قابل شمارش
مونث
1
تنوع زیستی
1.Il protège la biodiversité de ce milieu.
1. او از تنوع زیستی این محیط محافظت میکند.
2.Le Costa Rica concentre 6 % de la biodiversité mondiale.
2. "کاستاریکا" 6% از تنوع زیستی جهان را (در خود) متمرکز کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
biochimie
biocarburant
bio
binocles
biniou
biodégradable
biographe
biographie
biologie
biologique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان