1 . وز وز کردن (حشرات)
[فعل]

bourdonner

/buʀdɔne/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: bourdonné] [حالت وصفی: bourdonnant] [فعل کمکی: avoir ]

1 وز وز کردن (حشرات)

  • 1.Je peux entendre les abeilles qui bourdonnent dans le pommier.
    1. من می‌توانم (صدای) زنبورهایی که در درختان سیب وز وز می‌کنند را بشنوم.
  • 2.Nous entendons les insectes bourdonner dans les fleurs.
    2. ما وز وز کردن حشرات در گل‌ها را می‌شنویم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان