خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست راست
[اسم]
le bras droit
/bʁa dʁwa/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: bras droits]
1
دست راست
کمک حال همیشگی
1.Il avait été le bras droit de Frank Rizzo.
1. او دست راست "فرانک ریتزو" بوده است.
2.Il devient le bras droit des pires criminels.
2. او دست راست بدترین مجرمین شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bras
braqueur
braquer
braquage
branler
bras mort
bras ouverts
bras-le-corps
brasier
brassage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان