خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکننده (چیزی)
[اسم]
le briseur
قابل شمارش
مذکر
1
شکننده (چیزی)
عامل شکستن، عامل در هم شکستن
تصاویر
کلمات نزدیک
briser
brise-tout
brise-glace
brise
briquetier
brisure
brisé
britannique
brièvement
broc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان