خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (پارچه) سفیدنشده
[صفت]
brut
/bʀyt/
قابل مقایسه
1
(پارچه) سفیدنشده
(پارچه) خام
1.Ces bergers travaillent la laine brute de leurs moutons.
1. این چوپانها روی پشم خام گوسفندانشان کار میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
brusquer
brusquement
brusque
brushing
bruno
brutal
brutalement
brutaliser
brutalité
brute
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان