1 . سوسک 2 . افسردگی
[اسم]

le cafard

/kafaʀ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: cafards] [مونث: cafarde]

1 سوسک

  • 1.J'ai vu un cafard ici.
    1. من اینجا یک سوسک دیدم.
  • 2.Je hais les cafards.
    2. من از سوسک‌ها متنفرم.

2 افسردگی حزن، اندوه

informal
  • 1.Avoir le cafard.
    1. افسردگی داشتن.
  • 2.Mon frère a le cafard depuis quelque temps et ne veut plus sortir.
    2. برادرم چندین وقت است افسردگی دارد و نمی‌خواهد دیگر بیرون برود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان