1 . تقویم
[اسم]

le calendrier

/kalɑ̃dʀije/
قابل شمارش مذکر

1 تقویم سالنما

  • 1.Je change le calendrier chaque année.
    1. من هر سال تقویم را عوض می‌کنم.
  • 2.Je dois noter la date dans mon calendrier.
    2. من باید تاریخ را در تقویمم یادداشت کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان