خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسیر
[صفت]
captif
/kaptif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: captive]
[جمع مونث: captives]
[جمع مذکر: captifs]
1
اسیر
دربند، گرفتار
1.Il est un roi captif.
1. او شاهی اسیر است.
2.Tous les animaux du cirque sont captifs.
2. تمام حیوانات سیرک دربند هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
capter
capsule de café
capsule
capricorne
capricieux
captivant
captiver
captivité
captivé
capture
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان