خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خصوصیات (اخلاقی)
2 . شخصیت
[اسم]
le caractère
/kaʀaktɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
خصوصیات (اخلاقی)
ویژگیها
1.Avec votre caractère, il vous sera difficile d'être avocat.
1. با (توجه به) ویژگیهای شما، وکیل شدن برایتان سخت است.
2.L'enfance façonne le caractère des gens.
2. (دوران) کودکی خصوصیات (اخلاقی) انسانها را شکل میدهد.
2
شخصیت
کلاس، اخلاق
1.Il a du caractère.
1. او شخصیت دارد.
2.Il a mauvaise caractère.
2. او اخلاق بدی دارد. (شخصیت بدی دارد.)
تصاویر
کلمات نزدیک
caracoler
carabiné
carabine
car
caqueter
caractère de cochon
caractère en or
caractère gras
caractériel
caractériser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان