خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارتل
[اسم]
le cartel
/kaʁtɛl/
قابل شمارش
مذکر
1
کارتل
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
1.Ce policier a accepté de s'infiltrer dans ce cartel de drogue pour découvrir le chef.
1. این مامور پلیس پذیرفت که برای شناختن رئیس در این کارتل مواد مخدر نفوذ کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
carte vitale
carte postale
carte grise
carte d’identité
carte d’embarquement
carter
cartilage
cartomancie
cartomancien
carton
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان