خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قیمت داشتن
2 . (برای کسی) گران تمام شدن
[فعل]
coûter
/kute/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: coûté]
[حالت وصفی: coûtant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
قیمت داشتن
ارزیدن
1.Combien coûte ces tomates ? -Ça coûte trois euros le kilo.
1. این گوجهها چنده؟ -کیلویی سه یورو.
2.Combien coûte cette voiture ?
2. این ماشین چقدر می ارزه ؟ [چقدر قیمت داره ؟]
2
(برای کسی) گران تمام شدن
1.Cela me coûte beaucoup d'y renoncer.
1. برایم گران تمام میشود اگر از آن منصرف شوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
coûtant
coût
coït
coïncider
coïncidence
coûteux
cp
crabe
crachat
crachement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان