خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معلمی
[اسم]
le coaching
/kotʃiŋ/
قابل شمارش
مذکر
1
معلمی
آموزش، درس دادن
1.J'ai besoin de votre coaching.
1. من به آموزش شما نیاز دارم.
2.J'ai fait un peu de coaching.
2. من کمی معلمی انجام دادهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
coach
co-titulaire
cnrs
cnpf
cmu
coaguler
coalition
coasser
cobaye
cobra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان