خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زندگی مشترک
[اسم]
la cohabitation
/kɔabitasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
زندگی مشترک
همخانگی
1.Les compromis sont nécessaires pour une cohabitation pacifique.
1. سازشها برای یک همخانگی صلحآمیز ضروری هستند.
2.Leur cohabitation se passe bien.
2. زندگی مشترکشان به خوبی سپری میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
cogérer
cognition
cognitif
cogner
cogne
cohabiter
cohoming
cohorte
cohue
cohérence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان