خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همخانگی
[اسم]
le cohoming
/kɔɔmiŋ/
قابل شمارش
مذکر
1
همخانگی
1.Tu ne sais rien à propos de cohoming.
1. تو هیچ چیز راجع به همخانگی نمیدانی.
تصاویر
کلمات نزدیک
cohabiter
cohabitation
cogérer
cognition
cognitif
cohorte
cohue
cohérence
cohérent
cohéritier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان