خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشم
[اسم]
la colère
/kɔlɛʀ/
قابل شمارش
مونث
1
خشم
1.Il a soudainement déchaîné sa colère.
1. او ناگهان خشمش را آزاد کرد [بروز داد].
2.Ma colère s'est vite calmée.
2. خشم من سریع فرو نشست.
تصاویر
کلمات نزدیک
colza
coltiner
colporteur
colporter
colosse
coléreux
com
coma
comateux
combat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان