خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهاجرنشین
2 . سرهنگ (ارتش)
3 . اردوزی
[اسم]
le colon
/kɔlɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
مهاجرنشین
1.Les colons sont arrivés par bateau.
1. مهاجرنشینها با قایق رسیدند.
2.Un colon israélien et un travailleur thaïlandais ont été tués dans ces attaques.
2. یک مهاجرنشین اسرائیلی و یک کارگر تایلندی در این حملات کشته شدند.
2
سرهنگ (ارتش)
3
اردوزی
کمپر
تصاویر
کلمات نزدیک
colombo
colombier
colombien
colombie
colombe
colonel
colonial
colonialisme
colonie
colonisateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان