خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متراکم کردن
[فعل]
compacter
/kɔ̃pakte/
فعل گذرا
[گذشته کامل: compacté]
[حالت وصفی: compactant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
متراکم کردن
بهم فشردن
1.Déchets compactés.
1. زبالهها [ضایعات] متراکم شده.
2.Le papier usé est compacté avant d'être recyclé.
2. کاغذ باطله قبل از بازیافت شدن متراکم شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
compact
comores
commérage
commémorer
commémoration
compagne
compagnie
compagnon
comparable
comparaison
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان