خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقایسه
[اسم]
la comparaison
/kɔ̃paʀɛzɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
مقایسه
1.C'est une comparaison entre deux athlètes.
1. این مقایسهای بین دو ورزشکار است.
2.La comparaison de ces deux voitures c'était bizarre.
2. مقایسه این دو ماشین عجیب بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
comparable
compagnon
compagnie
compagne
compacter
comparateur
comparatif
comparaître
comparer
comparse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان