خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابل فهم
[صفت]
compréhensible
/kɔ̃pʀeɑ̃sibl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: compréhensible]
[مذکر قبل از حرف صدادار: compréhensible]
[جمع مونث: compréhensibles]
[جمع مذکر: compréhensibles]
1
قابل فهم
قابل درک
1.Les explications du professeur sont claires et compréhensibles.
1. توضیحات استاد روشن و قابل درک است.
2.Ses propos n'étaient pas compréhensibles avec tout ce bruit.
2. با همه این سر و صدا نظراتش قابل فهم نبود.
تصاویر
کلمات نزدیک
compromis
compromettre
compromettant
compris
comprimé
compréhensif
compréhension
comptabiliser
comptabilité
comptable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان