[اسم]

le comprimé

/kɔ̃pʀime/
قابل شمارش مذکر

1 قرص

  • 1.Les comprimés du patient se trouvent dans la poubelle.
    1. قرصهای بیمار در سطل آشغال وجود دارند.
  • 2.Mon médecin dit que je dois prendre un comprimé par jour.
    2. دکترم می گوید که باید روزی یک قرص بخورم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان