خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قصد انجام کاری را داشتن
[عبارت]
compter faire
/kɔ̃te fɛʀ/
1
قصد انجام کاری را داشتن
1.Je compte te rembourser dès que possible.
1. به محض امکان، قصد دارم با تو تسویه حساب کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
compter
compte-rendu
compte-gouttes
compte rendu
compte là-dessus et bois de l'eau
compter les moutons
compter sur
compteur
compteur de vitesse
comptine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان