خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنسول (برای بازی)
[اسم]
la console
/kɔ̃sɔl/
قابل شمارش
مونث
1
کنسول (برای بازی)
1.Je peux jouer à la console ?
1. می توانم با کنسول بازی کنم؟
2.Va t'asseoir et va jouer à ta console.
2. برو بنشین و با کنسول خودت بازی کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
consolation
consolant
consister
consistant
consistance
consoler
consolidable
consolidation
consolider
consommable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان