خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ائتلاف (بین شرکتها)
[اسم]
le consortium
/kɔ̃sɔʀsjɔm/
قابل شمارش
مذکر
1
ائتلاف (بین شرکتها)
همفرجام
1.Il y a un consortium entre plusieurs puissances pour arrêter cette guerre.
1. میان چندین قدرت، همفرجامی برای متوقف کردن این جنگ وجود دارد.
2.Un consortium d'entreprises a pris les commandes de l'usine.
2. یک ائتلاف بین شرکتی کارخانه رو راهبری کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
consonne
consonantique
consonance
consommé
consommer
conspirateur
conspiration
conspirer
constamment
constance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان