خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اعتراض
[اسم]
la contestation
/kɔ̃tɛstasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
اعتراض
1.Cette contestation politique porte sur la nouvelle loi.
1. این اعتراض سیاسی در خصوص قانون جدید است.
2.Il n'y a aucune contestation.
2. هیچ اعتراضی وجود ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
contestataire
contestable
conter fleurette
conter
contenu
conteste
contester
contesté
conteur
contexte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان