1 . شرایط 2 . متن
[اسم]

le contexte

/kɔ̃tɛkst/
قابل شمارش مذکر

1 شرایط موقعیت

  • 1.Je comprends la décision parce que vous avez expliqué son contexte.
    1. من این تصمیم را می فهمم چون موقعیت او را برایم شرح دادید.
  • 2.Le contexte politique peut influencer l'économie.
    2. شرایط سیاسی می تواند بر اقتصاد اثر بگذارد.

2 متن بافت (کلام)

  • 1.La bonne traduction d'un mot dépend souvent de son contexte.
    1. ترجمه‌ی مناسب یک کلمه اغلب به متنش بستگی دارد.
  • 2.Une phrase isolée de son contexte peut être incompréhensible.
    2. یک عبارت جدا از متن، می‌تواند غیر قابل فهم باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان