خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرایط
2 . متن
[اسم]
le contexte
/kɔ̃tɛkst/
قابل شمارش
مذکر
1
شرایط
موقعیت
1.Je comprends la décision parce que vous avez expliqué son contexte.
1. من این تصمیم را می فهمم چون موقعیت او را برایم شرح دادید.
2.Le contexte politique peut influencer l'économie.
2. شرایط سیاسی می تواند بر اقتصاد اثر بگذارد.
2
متن
بافت (کلام)
1.La bonne traduction d'un mot dépend souvent de son contexte.
1. ترجمهی مناسب یک کلمه اغلب به متنش بستگی دارد.
2.Une phrase isolée de son contexte peut être incompréhensible.
2. یک عبارت جدا از متن، میتواند غیر قابل فهم باشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
conteur
contesté
contester
conteste
contestation
contextuel
contigu
contiguïté
continent
continental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان