خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضد حمله
[فعل]
contre-attaquer
/kɔ̃tʁatakˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
ضد حمله
حملهی متقابل
1.Ils ont récupéré le ballon et contre-attaquent.
1. آنها توپ را گرفتند و ضدحمله کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
contre-allée
contre-accusation
contre
contravention
contrat-type
contre-courant
contre-culture
contre-enquête
contre-espionnage
contre-expertise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان