خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمک کردن
[فعل]
contribuer
/kɔ̃tʀibɥe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: contribué]
[حالت وصفی: contribuant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کمک کردن
سهیم بودن
1.Les conseils de mon frère ont contribué à mon succès.
1. توصیههای برادرم به موفقیت من کمک کرد.
2.Nous avons tous contribué à l'achat des fleurs.
2. ما همه در خرید گلها سهیم بودیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
contribuable
contrevenir
contrevenant
contretemps
contresens
contributeur
contribution
contrit
contrordre
controverse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان