خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آسوده
[صفت]
cool
/kul/
قابل مقایسه
[حالت مونث: cool]
[جمع مونث: cools]
[جمع مذکر: cools]
1
آسوده
آرام، باحال
1.C'était un jour vraiment cool.
1. واقعا روز دلنشینی [آرام] بود.
2.Cool, Raoul !
2. "رائول"، آرام باش !
3.Il a des parents cools.
3. او والدین باحالی [خوشایند] دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
convulsionner
convulsion
convulsif
convoyeur
convoyer
coopératif
coopération
coopérative
coopérer
coordinateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان