1 . همکاری
[اسم]

la coopération

/kɔɔpeʀasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 همکاری همیاری، تعاون

  • 1.Après les inondations il y a eu une grande coopération dans le quartier.
    1. بعد از سیل‌ها همیاری بزرگی در محله وجود داشت.
  • 2.La coopération est la clé de la réussite au travail.
    2. همکاری کلید موفقیت در کار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان