خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاج بر سر (کسی) گذاشتن
2 . جایزه دادن
3 . به پایان رساندن
[فعل]
couronner
/kuʁɔnˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تاج بر سر (کسی) گذاشتن
تاجگذاری کردن
1.Le jour où le roi fut couronné.
1. روزی که شاه تاجگذاری کرد. (تاجگذاری شد)
2
جایزه دادن
1.Couronner un livre
1. کتابی را جایزه دادن
3
به پایان رساندن
کامل کردن، تکمیل کردن
1.Son entreprise a été couronnée de succès.
1. شرکتش موفقیت را کامل کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
couronnement
couronne
courir sur le haricot
courir le risque
courir deux lièvres à la fois
courre
courriel
courrier
courrier des lecteurs
courrier électronique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان