خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جلد
2 . لحاف
3 . پوشش
[اسم]
la couverture
/kuvɛʁtˈyʁ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: couvertures]
1
جلد
روکش
couverture d'un livre/magazine...
جلد کتاب/مجله...
1. Ces couvertures de magazine ne sont plus à la mode.
1. این جلد مجلات دیگر مد نیستند.
2. La couverture du livre est ornée d'une vignette.
2. جلد کتاب مزین به نقشونگاری است.
2
لحاف
پتو، روانداز
1.J'ai froid, j'ai besoin d'une couverture.
1. سردم است، به یک پتو نیاز دارم.
une couverture de laine/rouge...
لحاف پشمی/قرمز
Son corps nu a été trouvé le lendemain dans une couverture rose.
فردای آن روز، پیکر لختش درون لحافی صورتی پیدا شد.
3
پوشش
1.Ce contrat d'assurance vous garantit une bonne couverture.
1. این قراداد بیمه به شما اطمینان یک پوشش خوب را میدهد. [این قرارداد بیمه شما را بهخوبی پوشش میدهد.]
couverture sociale
بیمه تامین اجتماعی
couverture télévisée
پوشش [خبری] تلویزیونی
تصاویر
کلمات نزدیک
couverts
couvert
couvercle
couver
couvent
couverture chauffante
couverture coupe-feu
couveuse
couvre-feu
couvre-lit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان