خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرچنگ
[اسم]
le crabe
/kʀɑb/
قابل شمارش
مذکر
1
خرچنگ
1.Ils font une merveilleuse salade au crabe.
1. آنها سالاد خرچنگ فوق العاده ایی درست می کنند.
2.Le pêcheur a attrapé des crabes dans son filet.
2. ماهیگیر خرچنگ ها را در تورش گیر انداخته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cp
coûteux
coûter
coûtant
coût
crachat
crachement
cracher
cracheur
crachin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان