خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تف کردن
[فعل]
cracher
/kʀaʃe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: craché]
[حالت وصفی: crachant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تف کردن
تف انداختن
1.Crache ton chewing-gum !
1. آدامست را تف کن!
2.En Chine, il est coutume de cracher.
2. در چین، تف انداختن رسم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
crachement
crachat
crabe
cp
coûteux
cracheur
crachin
crachoir
crachoter
crack
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان