خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کندن
[فعل]
creuser
/kʁøzˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کندن
حفر کردن، گود کردن
1.Il a creusé la terre pour chercher d’or.
1. او زمین را حفر کرد تا طلا پیدا کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cresson
crescendo
credo
crayon de couleur
crayon
creuser un terrier
creux
crevaison
crevasse
crever
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان